معاصر۵۰
معاصر50-حرف ها دارم با تو ای مرغی که می خوانی [...]
معاصر50-حرف ها دارم با تو ای مرغی که می خوانی [...]
معاصر49-روزی که دانش لب آب زندگی می کرد، انسان در [...]
معاصر48-صبح است. گنجشک محض می خواند. پاییز، روی وحدت دیوار [...]
معاصر47-کاج های زیادی بلند. زاغ های زیادی سیاه. آسمان به [...]
معاصر46-امشب در یک خواب عجیب رو به سمت کلمات باز [...]
معاصر45-این وجودی که در نور ادراک مثل یک خواب رعنا [...]
معاصر44-ظهر بود. ابتدای خدا بود. ریگ زار عفیف گوش می [...]
معاصر43-سال میان دو پلک را ثانیه هایی شبیه راز تولد [...]
معاصر42-رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید ، عکس تنهایی [...]
معاصر41-قایقی خواهم ساخت، خواهم انداخت به آب. دور خواهم شد [...]
احمد پروین شانس50-رقص کهکشان دیدم در حوالی ماهت سر به [...]
شاه نعمتالله ولی شانس49-وقت ما خوش شد که ما ملک [...]
سعدی شانس48-ای دست تو آتش زده در خرمن من تو [...]
هلالی جغتایی شانس47-به روز غم، سگش خواهم، که پرسد خاکساران [...]
احمد شاملو شانس46- اینک موجِ سنگینگذرِ زمان است که در [...]
فرخی سیستانی شانس45-گویند که معشوق تو زشتست و سیاه گر [...]
احمد شاملو شانس44- به اِولین و ثمین باغچهبان چه بگویم؟ [...]
فریدون مشیری شانس43-ای امید نا امیدی های من برتن خورشید [...]
جامی شانس42-صبحدم چون شاه این نیلی تتق بارگی راندی به [...]
سایه شانس41-گر جهان را نبودی این آیین کی گمان بر [...]
محمدرضا شفیعی کدکنی شانس40-موج موج خزر از سوک سیه پوشان [...]
محمدرضا شفیعی کدکنی شانس39-لبخند سپیده در بهاران داری پویایی جویبار [...]
نیما یوشیج ( آوای آزاد ) شانس38-گشت یکی چشمه ز [...]
جامی شانس37-باشد اندر صورت هر قصهای خردهبینان را ز معنی [...]
نادر نادرپور شانس36-فانوس زرد صبح در زیر طاق مرمری آسمان [...]
شعر50-به سرهنگ سلطان چنین گفت زن که خیز ای مبارک [...]
شعر49-شنیدم که پیری به راه حجاز به هر خطوه کردی [...]
شعر48-بزارید وقتی زنی پیش شوی که دیگر مخر نان ز [...]
شعر47-یکی رفت و دینار از او صد هزار خلف برد [...]
شعر46-زبان دانی آمد به صاحبدلی که محکم فروماندهام در گلی [...]
دل نوشته30 مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنم [...]
دل نوشته29 از امروز به بعد وقتی به گذشته ام [...]
دل نوشته28 بهترین قلبها در پیشگاه خداوند، متعلق به کسانی [...]
دل نوشته27 مادر، ای پروازنرم قاصدک مادر، ای معنای عشق [...]
دل نوشته26 روزی که بدون خنده سپری می شود یک [...]
دل نوشته25 زندگی کن به شیوه خودت با قوانین خودت [...]
دل نوشته24 زندگی را با چیزهای بسیارساده . . . [...]
دل نوشته23 خدایا . . . می سپرم پرنده ی [...]
دل نوشته22 عشق فقط عزیزمو دوست دارم نیست عشق اینه [...]
دل نوشته21 همه موجودات زنده بعد از مرگشون فاسد می [...]
معاصر40-مانده تا برف زمین آب شود. مانده تا بسته شود [...]
معاصر39-به سراغ من اگر میآیید، پشت هیچستانم. پشت هیچستان جایی [...]
معاصر38-ماه بالای سر آبادی است ، اهل آبادی در خواب. [...]
معاصر37-خانه دوست کجاست؟ در فلق بود که پرسید سوار. آسمان [...]
معاصر36-گوش کن ، دورترین مرغ جهان می خواند. شب سلیس [...]
معاصر35-آسمان، آبیتر، آب آبیتر. من در ایوانم، رعنا سر حوض. [...]
معاصر34-ابری نیست . بادی نیست. می نشینم لب حوض: گردش [...]
معاصر33-بزرگ بود و از اهالی امروز بود و با تمام [...]
معاصر32-دشتهایی چه فراخ! کوههایی چه بلند در گلستانه چه بوی [...]
معاصر31-پشت کاجستان ، برف. برف، یک دسته کلاغ. جاده یعنی [...]